با شنیدن اسم این خونواده، ذهنمون ناخودآگاه میره به سمت داستان عاشقانه بیژن و منیژه و یه کم طول می کشه تا عادت کنیم به جای بیژن بگیم پیروز. قطعا پیروز و منیژه هم برای خودشون یه داستان عاشقانه دارن؛ داستان عاشقانه ای به اصالت عشایر و ابهت زاگرس، که باعث شده توی سختی های روزگار کنار هم بمونن و دلشون به همدیگه گرم باشه. حاصل این داستان عاشقانه، یه خانواده پرجمعیته. پیروز و منیژه قصه ی ما با وجود سن و سال کمشون، شش تا اولاد دارن و حسابی عیالوارن. پیروز و منیژه به خاطر بچه های کوچیکشون نمی تونن به روش سنتی کوچ کنن اما با این همه کوچ رو کنار نذاشتن و به روش خودشون کوچ می کنن؛ به این صورت که منیژه خانوم و بچه ها با ماشین به سمت چراگاه مورد نظرشون حرکت می کنن و اونجا منتظر می مونن تا آقا پیروز به همراه گله های گوسفند و بز از راه برسه. پیروز و منیژه مابین دوتا روستا توی مناطق بختیاری نشین زندگی می کنن و بچه های بزرگترشون رو هر روز با قاطر به مدرسه روستا می فرستن.
اولین ویژگی که توی دخترای خانواده پیروز و منیژه به چشم می خوره سرزندگی و نشاطشونه و تنها پسر خانواده هم با وجود سن و سال کمش، راه و رسم مردونگی و زندگی عشایری رو از آقا پیروز یاد گرفته و همه شون با کمک همدیگه چرخ های زندگی رو می چرخونن. منیژه خانوم که سرگرم مشک زدن و روغن گرفتن و شیر دوشیدن میشه، آقا پیروز هم با صدای گرمی که داره، می زنه زیر آواز و با بچه ها، هر کدوم یه گوشه کار رو می گیرن و به همین صورت محصولاتشون رو آماده می کنن.
پیروز و منیژه چه محصولات عشایری تولید می کنن؟
کشک این خونواده حسابی غوغا کرده و جای خودش رو توی دل شهرنشینا باز کرده. کشک های پیروز و منیژه ترد و کم نمک هستن و اگه یه بار امتحانشون کنین، بدون شک مشتری همیشگی شون میشین. یکی دیگه از محصولات پر طرفدار پیروز و منیژه روغنشونه، روغنی که مثل دل مردم عشایر صاف و خالصه و به قول قدیمیا با عطر و طعمش باهات حرف می زنه. خلاصه که کشک و روغن این خانواده عاشق رو از دست ندین. چون محصول با کیفیت همیشه کمیابه و هر چی که خوبه زود تموم می شه.