خورشید یکی از مردان همیشهخندان مختاری است که مهمانانش را با روی باز میپذیرد و بیبی طلا یکی از شیرزنانی است که بقول خودش در زندگی عشایر خیلی آزاد و زرنگ است. گیاهان دارویی و کشک و روغنی که طلا درست میکند ارزشش کمتر از طلا نیست چراکه هم ییلاق و هم قشلاقشان در بکرترین مراتع اطراف امامزاده باباروزبهان و کوه «قُلِ فنجان» است و بزهای گلهشان از گیاهان بکر و کمنظیر این کوهستانها تغذیه میکنند.
خورشید و طلا سه پسر و پنج دختر بنامهای زهرا گشول (حسین)، بهمن (حجت)،زینب، زیبا، حنیفه، یسنا و محمد دارند. زهرا عروس شده و در شهر زندگی میکند اما بقیه فرزندان همراه با خانواده زندگی میکنند و بغییر از یسنا و محمد که ۴و ۱ سال سن دارند، هر کدام بخشی از وظایف خانه را برعهده دارند.بهمن گله بز را به چرا میبرد و گشول گله میش را. زینب دیگر به مرحله نان پختن رسیده و درهمه امور کمک دست طلا خانم است. زینب و زیبا در تولید محصولات دامی دستی بر آتش دارند. زیبا و حنیفه علاوه بر کمک در آوردن آب و هیزم مسئولیت بزرگ کردن کمک در پرورش خواهر و برادر کوچکترشان را نیز برعهده دارند.
این فیلم از خانواده خورشید است و در آن قشلاقشان را میبینید ییلاق این خانوار هم حتی از بعضی جنبه ها بکرتر و جذاب تر از قشلاق است: